سید الساجدین (ع) در عاشورا
از آن جا که دوران زندگاني ائمه اطهار را به دو بخش کلي مي توان تقسيم کرد زندگي امام سجاد ـ عليه السلام ـ نيز به دو بخش کلي 1. دوران قبل از امامت و زعامت جامعه. 2. دوران امامت و رهبري ـ تقسيم مي شود.
ـ وضعيت جسماني امام سجاد در قيام عاشوراي سال 61 هجري
ـ بيماري امام سجاد يک مصلحت الهي.[1]
عده اي آگاهانه يا نا آگاهانه امام سجاد ـ عليه السلام ـ را فردي بيمار و رنجور و ناتوان تلقي مي کنند اما اين خلاف واقعيت است، امام سجاد در کربلا مدت کوتاهي مريض بودند و پس از آن بهبود يافته و در حدود 35 سال از صحت کامل برخوردار بودند گذشته از اين بايد توجه داشت که امام ـ عليه السلام ـ جسماً مدت کوتاهي بيمار بودند اما روحاً هرگز بيمار نبوده اند و اين سلامت روح است که هرگز از معصوم سلب نمي شود. بيماري جسم براي ساير ائمه بوده است که در طول تاريخ رخ داده است.
پيامد ها و محاسن بيماري امام ـ عليه السلام ـ :
1. بيماري امام ـ عليه السلام ـ باعث شد وظيفه حضور در جهاد از وي سلب شود.
2. حفظ وجود مبارک امام ـ عليه السلام ـ همراه با حفظ مقام امامت ايشان.
3. مأوي و پناهگاهي براي اهل حرم امام حسين ـ عليه السلام ـ .
4. . مهمتر از همه رسانيدن پيام عاشورا به گوش ساير مردم و رسوا کردن جنايات يزيد و اطرافيان همداستان او، امام سجاد ـ عليه السلام ـ توانست گذشته از رسانيدن پيام آزادي و جوانمردي جامعه شيعه که در معرض خطر نابودي مي رفت حفظ کند و شاگردان متعددي همچون ابوحمزه ثمالي تربيت و پرورش دهد.
«ابن سعد» همچنين گزارش مي دهد که: پس از کشته شدن حسين بن علي، شمر به سوي علي بن الحسين آمد و او بيمار بود و در بستر خوابيده بود. شمر گفت: اين را بکشيد. يکي از همرهان وي گفت: سبحان الله! آيا جواني را که بيمار است و در جنگ هم شرکت نداشته، بکشيم؟
در اين هنگام «عمر بن سعد» در رسيد و گفت: با اين زنان و اين بيمار کاري نداشته باشيد.[2]
امام سجاد ـ عليه السلام ـ فقط در کربلا بنابر مصلحت الهي مريض بودند.
ـ خطبه مشهور امام ـ عليه السلام ـ در کوفه و شام.[3]
حضرت بعد از حمد و ثناي خداوند فرمودند: اي مردم! هر که مرا مي شناسد، مي داند که من کيستم و هر کس مرا نمي شناسد خود را معرفي مي کنم: أنا علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب»
ـ من فرزند آن کسي هستم که حرمت او را شکستند و نعمت حيات او را گرفتند و اموال او را به غارت و يغما بردند و اهل بيتش را اسير کردند.
ـ من پسر آن کسي هستم که او را کنار شط فرات بي آن که از او خوني طلب داشته باشند، به قتل رساندند، (معرفي امام ادامه دارد).
راوي مي گويد: در اين موقع از هر طرف صداي گريه بلند شد و بعضي به بعضي ديگر گفتند: «هلاک شديد در حالي که ندانستيد.»
ـ خطبه امام ـ عليه السلام ـ در دارالاماره کوفه .
ـ سخنراني و رسوا گري امام سجاد ـ عليه السلام ـ در شام.
ـ مأوي و ملجأ اسيران در خرابه شام.
وضعيت جسماني امام سجاد از زبان امام حسين ـ عليهما السلام ـ :[4]
از کتب الدمعه الساکبه، ج4، ص 351.
معالي السبطين، ج2، ص 22.
ذريعه النجاه: ص 139.
ـ در روايت از امام حسين ـ عليه السلام ـ بيان شده که: (روز عاشورا) چون کار بر امام حسين ـ عليه السلام ـ سخت شد و تنهاي تنها مانده، به خيمه فرزندش زين العابدين ـ عليه السلام ـ آمده، او را ديد که بر روي پوست خشني افتاده و زينب ـ سلام الله عليها ـ از او پرستاري مي کند، زين العابدين ـ عليه السلام ـ چون امام ـ عليه السلام ـ را ديد خواست برخيزد و نتوانست، به عمه خود گفت: مرا به سينه خود تکيه ده، اين فرزند رسول خدا ـ عليه السلام ـ است که آمده، امام از حال او جويا شد و او خدا را سپاس گفت؛ سپس عرض کرد: پدر جان: امروز با اين منافقان چه کردي؟ فرمود: فرزندم: شيطان بر ايشان چيره گشته و خدا را از يادشان برده است، جنگ ميان ما و آنان چنان شعله ور شد که زمين از خون ما و ايشان به جوش آمد، امام سجاد ـ عليه السلام ـ از احوال ياران و اصحاب پرسيدند، امام حسين ـ عليه السلام ـ فرمودند: همه کشته و بر روي خاک اند. امام سجاد ـ عليه السلام ـ سخت گريست، سپس به عمه خود زينب فرمود: شمشير و عصايي به من ده، امام ـ عليه السلام ـ فرمود: براي چه مي خواهي؟ عرض کرد: تا بر عصا تکيه کنم و با شمشير، از حريم فرزند رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله وسلم ـ پاس دارم که ديگر خيري در زندگي دنيا نيست.
امام ـ عليه السلام ـ او را باز داشته، به سينه چسبانيد و فرمود: فرزندم، تو پاکترين ذريه و برترين عترت مني، تو جانشين من بر اين کودکان و بانواني، ايشان غريب و تنهايند که خواري و يتيمي و شماتت دشمنان و حوادث تلخ روزگار، آنان را فرا گرفته است. هرگاه فريادشان بلند شد آرامشان کن، هرگاه به هراس افتادند، مونسشان باش و با (مهرباني و) سخنان نرم خود، خاطرشان را آسوده ساز، زيرا آنان غير از تو، مرد ديگري ندارند تا به او انس گيرند و غم و غصه هايشان را به او بگويند.
نتيجه:
بيماري امام سجاد ـ عليه السلام ـ بطور موقت در کربلا آنقدر سخت و حاد بوده که از هر نوع فعاليت جسماني و فيزيکي از جمله حضور در ميدان جنگ را از امام ـ عليه السلام ـ سلب نموده، اين همان لطف بي کران الهي است که مکتب اسلام را زنده مي نمايد و منافقين را مثل گذشته مأيوس و نا اميد مي نمايد ...
پس جاي هيچ شک و شبهه اي نيست که بيماري امام ـ عليه السلام ـ به مصلحت و براي حفظ جان امام و حفظ امامت ايشان بوده.
معرفي کتاب جهت مطالعه بيشتر:
1. کتاب سيره پيشوايان (تاريخ زندگي امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ ) تأليف مهدي پيشوايي، ناشر، موسسه امام صادق ـ عليه السلام ـ ، محل نشر، قم».
2. پيرامون زندگي امام سجاد ـ عليه السلام ـ ستارگان درخشان، جلد 6، (سرگذشت امام سجاد ـ عليه السلام ـ و مختار ثقفي)، مولف: محمد جواد نجفي، ناشر: کتابفروشي اسلاميه، تهران.
3. زندگاني علي بن الحسين دکتر جعفر شهيدي.
-------------------------------------------------
[1]. پيشوايي ـ مهدي ـ سيره پيشوايان (تاريخ زندگي امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ ) نشر موسسه امام صادق ـ عليه السلام ـ ، چاپ هفتم، قم، 1377».
[2]. پيشوايي ـ مهدي ـ سيره پيشوايان ـ (تاريخ زندگي امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ ) نشر: موسسه امام صادق ـ عليه السلام ـ چاپ هفتم ـ قم، 1377 ، به نقل از طبقات ابن سعد.
[3]. ابن طاووس ـ علي بن موسي، اللهوف علي قتلي الطفوف (فارسي)، مترجم عبدالرحيم عقيقي بخشايشي، چاپ 15، قم، 1385، نويد اسلام.
[4]. گروه حديث پژوهشکده باقر العلوم ـ عليه السلام ـ ، شريفي ـ محمود و ديگران، فرهنگ جامع سخنان امام حسين ـ عليه السلام ـ ـ ترجمه موسوعه کلمات الامام الحسين ـ عليه السلام ـ ، چاپ 3، نشر معروف، قم، سال 385.
نظرات شما عزیزان: